خدای من، در من مرد برادرم در من شکست آفناب بر من نتابید من خسته از خواب دیروزم آنها که درمکن نگریستند، سکوت را در من شکستند و در من بغضی، بغضی انسان کش به جرم نا گفتن، به جرم سکوت بر جای نهادند و اکنون تنها تیشه ی گورکنی را می بینم در کندن گورم...
فرهاد
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1387 ساعت 09:37 ب.ظ