یا من یا مرگ

فریاد من همه گریز از درد بود چرا که من در وحشت‌انگیزترین شبها آفتاب را به دعایی نومیدوار طلب کردم...

یا من یا مرگ

فریاد من همه گریز از درد بود چرا که من در وحشت‌انگیزترین شبها آفتاب را به دعایی نومیدوار طلب کردم...

پست آخر..

حلقه‌هایی که سرنوشتشون بهم گره خورده

پیوندمونم شده اسارت یه زنجیر

حالا اگه آزادیمون بشه مجسمه که تعجب نداره

آره همون آزادی که از کفترای سفید میگیریمو بعد با کلی سخاوت.....

خوب حالا هی بیایم داد بزنیم "ما" بعد آروم تو دلمون بگیم "من"

دلم میخواد یه رنگ سیاه وردارمو همه ی دنیارو یه تیکه سیاه کنم...

نظرات 64 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:25 ق.ظ

You are strong enough
To understand
bye bye
hehe

[ بدون نام ] دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:52 ق.ظ

دیر اومدم
والا وبلاگتو نظر بارون می کردم
تا دیگه نظر نخوای
من اینو نوشتم
(((نظرمو واسه خودم نیگه می دارم
آخه نویسندش تعطیل شده !
پس من توقف می کنم
شاید من تنها کسی باشم که توقفم مانع کسب نمی شه !)))
اما ناپرهیزی کردم!!!!!
mazeraaaaaaaaaaaaaaat aghaye jenabeali

گفتن از درد سخته ... دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:58 ق.ظ

می دونی من فکر می کردم یه دروغگوی ... هستم. اما دارم کم کم زود زود دروغ گوهای زیادیو می شناسم
حق داری روی همه چیز رنگ سیاه بکشی.
تازشم مگه بالاتر از سیاهی رنگیم هست؟!
آره من می گمممممممممممم هست
کافیه تو آینه نگاه کنی

همونای قبلی سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:58 ق.ظ

بیکارم من آیا؟! که میام واسه کسی که نیست می نویسم!
اومدم معذرت بخوام.خیلی بدم مگه نه؟
ببخشید عصبانی بودم
نه از تو /از خودم
گرچه نوشتی پست آخر/اما من بازم میام
دیوونم دیگه
پشیمون شدم چرا واست کامنت فرستادم
حالا که نوشتم
بازم میام دیگه آب از سر گذشت ...

اشک چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:46 ق.ظ http://red-tear.blogsky.com

e eeeeeeeee eeeeeeeee
واقعا که!
یعنی چی؟
پاشو بیا جواب کامنتامو بده !
نویسنده ی محترم آقا فرهاد
Mr.Farhaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaad

حتما باید عصبانی شم جواب بدی هان!
بیا تو وبلاگم کامنتمو جواب بده
بیا دعوا سر نوشته هات

اگه بیای خوشحال می شما

گریه کنم میایییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اشک چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:54 ق.ظ

این بالاییه چقدر قاطیه

eeeee لوس نشو سو (همزش کجاست؟!) استفاده نکن دیگه
خیلی بدی
حالا که اینجوریه من اینجارو میکنم دفترچه یادداشتم
اصلا همشو خط خطی می کنم آهان آره خوبه اینجوری

اشک چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:57 ق.ظ http://red-tear.blogsky.com

اصلنم امشب باید کامنتات 60 تا شه ....
نمیشه کد مربوطه وارد نمی کردیم !
سخته

اشک چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:05 ق.ظ http://red-tear.blogsky.com

۵۸

اشک چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:06 ق.ظ http://red-tear.blogsky.com

۵۹

اشک آخر برای امشب ! چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:07 ق.ظ http://red-tear.blogsky.com

۶۰

[ بدون نام ] شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:56 ق.ظ

<br />
<a href="http://www.things4myspace.com/myspace/myspace-valentine-graphics/"><img src="http://i131.photobucket.com/albums/p315/ovivip/valentines_day/002.gif" border="0" /></a> <br/> <a href="http://www.things4myspace.com/myspace/Valentine-day's-Wishes/">Myspace Valentine Graphics</a>

Happy Valentine! یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:01 ق.ظ

http://www.123greetings.com/events/valentines_day/happy/valentine117.html

[ بدون نام ] یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:04 ق.ظ

http://www.123greetings.com/events/valentines_day/happy/valentine104.html

[ بدون نام ] یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:07 ق.ظ

http://www.123greetings.com/events/valentines_day/happy/valentine104.html

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد