یا من یا مرگ

فریاد من همه گریز از درد بود چرا که من در وحشت‌انگیزترین شبها آفتاب را به دعایی نومیدوار طلب کردم...

یا من یا مرگ

فریاد من همه گریز از درد بود چرا که من در وحشت‌انگیزترین شبها آفتاب را به دعایی نومیدوار طلب کردم...

هی قهرمان خفه شو..!

تقصیر توه، تقصیر منم هست، بعد از اینکه از جنگ برگشتن بهشون گفتیم قهرمان خفه شو، همه چیشونو گرفتیم، اسمشونو ازشون گرفتیمو، بهشون گفتیم رزمنده

وقتی صداشون درمیومد گفتیم، هی قهرمان از تو بعیده پس بهتره خفه شی OK،

می دونی همینجام تموم نشد، حتی خونوادشونم ازشون گرفتیم، مادر به پسرش می گه قهرمان، میگه آقای....

می گه ایشون، لعنت به این قهرمان، وقتی برگشت بهش گفتیم قهرمان خدای نکرده از تو بعیده ها، بابا لعنتیا بس کنید آشغالای کثافت ولشون کنید تو جنگ روحشونو کشتیم، تو خونه خونواده رو ازشون گرفتیم، تو این جنگل لعنتی ام تیکه تیکشون کردیم چرا چون فقط خواستن یا بعضیاشونم مجبور شدن برن جنگ، ولی جنگ برای اونا هیچ وقت تموم نشد چون ما نذاشتیم چون ما می خوایم به اونا بگیم قهرمان

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:46 ق.ظ

نظرمو واسه خودم نیگه می دارم
آخه نویسندش تعطیل شده !
پس من توقف می کنم
شاید من تنها کسی باشم که توقفم مانع کسب نمی شه !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد