یا من یا مرگ

فریاد من همه گریز از درد بود چرا که من در وحشت‌انگیزترین شبها آفتاب را به دعایی نومیدوار طلب کردم...

یا من یا مرگ

فریاد من همه گریز از درد بود چرا که من در وحشت‌انگیزترین شبها آفتاب را به دعایی نومیدوار طلب کردم...

آن پرنده‌ی بی‌پر

من پرنده‌ای هستم که هنوز پرهایی از جنس پرواز دارم٬

اما جایی برای پرواز ندارم٬

آنهایی که سکوت را در من شکستند٬

عصیان باقی گذاشتند٬

آنهایی که چشمان مرا گرفتند٬

رنگ باقی گذاشتند....

رنگ

سقوط ٬ سکوت٬ هبوط

فاصله..

اشک یا لبخند..

نگاه بی‌احساس ۳ رنگ

سبز٬ زرد٬ قرمز..

کرم یاغی‌ دندان..

آن ستاره‌ی لجوج مرده

و شاید آخرین بوسه بر لبان آسمان...

گیرم....

 

خدا به من آموخته که:

  

       زبانم ٬ ذکر

        

              سکوتم ٫ فکر

                

                       و نگاهم ٫ عبرت باشد....

(مسیح)

گریزی نیست..

 

دیروز گذشته است .....فردا نیامده است

امروز گریزی بی‌پایان دارد...

من٬ ...من بودم...هستم٬من خواهم بود...هستم٬من خسته‌ام.....هستم.

.

.

نویسنده:نمی‌دونم خب