یا من یا مرگ

فریاد من همه گریز از درد بود چرا که من در وحشت‌انگیزترین شبها آفتاب را به دعایی نومیدوار طلب کردم...

یا من یا مرگ

فریاد من همه گریز از درد بود چرا که من در وحشت‌انگیزترین شبها آفتاب را به دعایی نومیدوار طلب کردم...

گریزی نیست..

 

دیروز گذشته است .....فردا نیامده است

امروز گریزی بی‌پایان دارد...

من٬ ...من بودم...هستم٬من خواهم بود...هستم٬من خسته‌ام.....هستم.

.

.

نویسنده:نمی‌دونم خب

نظرات 13 + ارسال نظر
چوب شور سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:10 ق.ظ http://nabze-maghz.blogsky.com

فردا نیز می آید و می گذرد اما تو تغییر خواهی کرد اگر بخواهی و دیگر آن نیستی آن من همیشگی!
ممنون بخاطر تبریکت!

آره فردا نیز می‌آید..
شاید همونی نباشم که امروز هستم اما هرچی هست بهتر نخواهم بودد متاسفانه..
خواهش می‌کنم..

لی لی سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:14 ق.ظ http://liliana.blogsky.com

سلام
عکس جالبی بود

سلام
بله به نظر منم جالب بود!

منصوره سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:12 ب.ظ http://fasleno.blogsky.com

امروز..امروز...امروز..
گذشته و آینده ای نیست..
می گن تنها زمان واقعیه!

به هرحال بهترین زمان ممکنه..


شاد باشی!

اما متاسفانه من غرق در دیروزم و خمار فردا!!!...فکر کنم مشکل اساسی زندگیم همین باشه!!..
به هر حال مرسی که انقد اصرار داری که شاد باشم..!

رقته مسافرت من خواهرشم چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:52 ق.ظ http://jootii.blogsky.com

دست رو زن بلند می کنی ...
درست رو خواهر من بلند می کنی
درست باهاش قهرم خواهرم هااااااا
راحت باش هر کاری دوست داری انجام بده من پشتتم

آره دیگه پس دست رو کی بلند کنم؟
.
.
ایول پس برگشت حتما به‌خاطر تو یه کتک‌کاری راه می‌ندازم!...

ژزفا چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:09 ب.ظ http://parvanak.blogsky.com

سلام نامه های درگوشی مارونخوندی ولی درگوشی میگم مرسی که به وبلاگم سری زدی. واینکه امروزتنها زمان دراختیارماست پس اونراباتمام وجود زندگی میکنیم.

سلام..خوب خودتون گفتین درگوشی منم چون بچه مودبیم..!!نخوندم!..خواهش می‌کنم بیشتر سر خواهم زد در آینده...

[ بدون نام ] چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:35 ب.ظ

فنای فنا
حس تنوع طلبیمم باید حسش بیاد دیگه کم الکی نیس که
آپم میکنه حالا نه اینکه خودتخیلی زود به زود آپ میکنی.. تازه حس اونم باید بیاد دیگه

فنای فنای فنا؟!!!!!!!!
آهان خوب آخه اینجور که تو پیش می‌ری باید قید شهرتی که دنبالش بودیو بزنی!!...آخه من از اول همین مدلی بودم اما تو یهو تغییر کردی ملت خوب تعجب می‌کنن..!

سلام همسایه ها پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:06 ب.ظ http://rezatehranii.persianblog.ir

سلام.با برگی از زندگی شخصی ام منتظر نظرتم دوست من

سلام.ok

. . . جمعه 21 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:34 ق.ظ http://jootii.blogsky.com

من امروز اومدم خونه
نبودم
نگرانم شده بودی
ازم خواستن یه متنی به یاد دوستی بزارم تو وبلاگم
خودمو دارم می کشم که اونو بنویسم ولی نیست ادبیاتم خیلی خوبه تا حلقومم رفتم تو گلش

می نویسم عجله نکن

آخی ی ی شوخی می‌کنی من گفتم فقط مطمئن شم زنده‌ای یا نه؟!!
.
.
تو ننویس با اون ادبیاتت!..

.... شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:32 ق.ظ http://jootii.blogsky

من برگشتم می بینم که توطئه چینی می کنی
بین اگه ابجیم گفته که پشتته واسه اینه که از پشت دستاتو بگیره نزاره کاری کنی من حمله کنم بعدشم حالا که اومدم بازم از اون آپها دارم آپ اصله کاری باشه واسه آخر ترم تابستونم فعلا

اونجور که خواهرت گفت من مطمئنم منظورش این بود یه طرح بریزیم بکشیمت..
اما حالا تو دلتو خوش کن منظورش همون بود که تو میگی!..

میلتا شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ب.ظ http://miletta.blogfa.com/

این نام ها و این شب ها همش بهانه است
بهانه ای تا به آرزو هامون و نداشته هامون و داشته ها فکر کنیم!
همین!

خسته ای ولی داری هنوز خودت رو تو این دایره ی چرخنده میون هزاران نفر دیگه می کشونی کاش به زور نباشه!!!

کاش ش ش ش...

آزاده شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:14 ب.ظ http://callmyname.blogsky.com/

طبق معمول تا آدم دست میذاره روی یه چیزی، صاحب دار میشه.. حالا میخواد یه سطل شکسته باشه چه دنیا باشه
.
راجع نظرت درمورده حسرت هم باهات موافقم

اٍ خوب صاحبش من زودتر از تو بودما!!..آره والا تا دس میزاری همه خودشونو صاحب اعلام می‌کنن..!!والا.....!

غواص کاشف! شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:58 ب.ظ http://sakooye-shirjeh.blogsky.com/

لعنت به این فردایی که با اینکه نیومده حال موجود رو به گند می کشه!! چقدر حضورش پررنگه!!!! اه!

فکر کنم خواه ناخواه آدم بهش زیاد فکر می‌کنه دیگه..

روشن ترین فانوس یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:13 ق.ظ http://nooore-beheshti.blogfa.com

امروز گریزی بی‌پایان دارد...



چقدر خوب میشد اگه این جمله رو باور میکردیم...

خوب به باور رسیدن به طوری که تو زندگی آدم نمایان شه یخورده سخته و احتیاج به زمان داره و خیلی عوامل..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد