مرگم در رسید همین امروز
چشمانم را بستم که نبینمش همین امروز
و قهوه ای نوشیدم همین امروز آخرین و تلخ ترین را
بر تختی که جای یک نفر داشت دراز کشیدم همین امروز
یا من یا مرگ!
بازبرخواستم مرگ را دیدم و خودم را همین امروز
هم بستر
یگانه