یا من یا مرگ

فریاد من همه گریز از درد بود چرا که من در وحشت‌انگیزترین شبها آفتاب را به دعایی نومیدوار طلب کردم...

یا من یا مرگ

فریاد من همه گریز از درد بود چرا که من در وحشت‌انگیزترین شبها آفتاب را به دعایی نومیدوار طلب کردم...

پست آخر..

حلقه‌هایی که سرنوشتشون بهم گره خورده

پیوندمونم شده اسارت یه زنجیر

حالا اگه آزادیمون بشه مجسمه که تعجب نداره

آره همون آزادی که از کفترای سفید میگیریمو بعد با کلی سخاوت.....

خوب حالا هی بیایم داد بزنیم "ما" بعد آروم تو دلمون بگیم "من"

دلم میخواد یه رنگ سیاه وردارمو همه ی دنیارو یه تیکه سیاه کنم...

شعر مرگ

مرگ

من شعر مرگ را برای لبانم خواستم

و همه آنها آهنگ بد نوای زندگی را نعره میزدند

کویر لبهایم

سکوت اشکهایم

زندان سینه‌ام

پاهای لرزانم

من یک انسانم

مثل همه آنها٬              مثل تو......